سبک های فرزند پروری
منظور از سبک های فرزند پروری، روشهایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود بکار می گیرند و بیانگر نگرشهایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنین شامل معیارها و قوانینی است که برای فرزندان خویش وضع می کنند. در عین حال رفتارهای فرزندپروری به واسطه فرهنگ، نژاد و گروههای اقتصادی تغییر می کند.
نظریه بامریند
پذیرش و روابط نزدیک - کنترل - استقلال دادن
چهار سبک فرزندپروری
چهار سبک فرزندپروری:
فرزندپروری مقتدرانه
فرزندپروری مستبدانه
فرزندپروری سهل انگارانه
فرزندپروری بی اعتنا
این روش موفق ترین روش فرزندپروری است که پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب را شامل می شود.
والدین مقتدر، صمیمی و دلسوز و نسبت به نیازهای کودک حساس هستند.
آنها قاطع هستند اما دخالت گر و محدود کننده نیستند.
شیوه های انظباتی آنها بجای تنبیهی بودن حمایت کننده است.
این والدین اغلب برای مطیع سازی از استدلال و منطق بهره میجویند
برای توافق با کودک با او گفتوگو میکنند.
تاب مقاومت در برابر عصبانیت کودک را دارند
تقویتهای مثبت بیشتری استفاده میکنند.
این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمیورزند.
آنها سخنوران خوبی هستند، برای مطیعسازی از استدلال، منطق، توافق و گفتوگو استفاده میکنند، از مخالفت و چالش نمیترسند
1- والدین علاوه بر مهر و محبت، دارای روحیه پیگیری و نظارت در اجرای قوانین هستند. والدین دارای تلفیقی از محبت و قدرت هستند و در اجرای قوانین جدی هستند.
2- دارای قوانین معین و مشخصی هستند. این قوانین اگرچه به وسیله والدین وضع شده ولی رأی و نظر فرزندان نیز در آن دخالت داشته است. قوانین و مقررات، روشن و تعریف شده است وبه طور صریح ابلاغ می شود.
3- در اجرای قوانین و مقررات به اقتضای موقعیت و شرایط موجود انعطاف پذیری وجود دارد.
4- در برابر بد رفتاری کودک، اظهار نارضایتی می کنند، از رفتار درست و سازنده کودک حمایت کرده و اظهار رضایت می نمایند. از رفتار نادرست کودک حمایت نمی کنند. والدین رابطه دوطرفه و متقابل به فرزندان خود دارند (فرهادیان، 1388).
فرزندان این والدین، فعال، با اعتمادبهنفس، استدلال اخلاقی مافوق قراردادی، هوش هیجانی بالا، استقلال رأی، واقعگرا، باکفایت و خشنود، توصیف شدهاند. آنها بهدلیل دریافت عشق و محبت از والدین و ایجاد فرصتهای تصمیمگیری و انتخاب از نوعی احساس امنیت عاطفی برخوردارند.
فرزندپروری مستبدانه (تربیت تحقیری)
این روش از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین، از نظر کنترل اجباری بالا و از نظر استقلال دادن پایین است.
والدین مستبد، سرد و طرد کننده هستند.
نمایش قدرت والدین اولین عاملی است که این شیوه را از دیگر شیوه ها متمایز میسازد.
در این سبک فرزندان چنین بار آورده می شوند که از قوانین سختگیرانه ایی که بوسیله والدین بوجود می آید پیروی کنند. نتیجه شکست در پیروی از چنین قوانینی معمولاً تنبیه و اعمال زور است و برای کنترل کودکان خود از شیوههای ایجاد ترس استفاده میکنند.
والدین مستبد معمولاً نمی توانند دلیلی که پشت این قوانین است را توضیح دهند.
والدین درشیوه استبدادی کمترین مهرورزی و محبت را از خود نشان میدهند.
ویژگی های والدین با سبک فرزند پروری مستبدانه:
الف) در این خانواده ها قوانین مشخص و معینی وجود دارد. این قوانین واضح و روشن است و انتظارات والدین از فرزندان تعریف شده است.
ب) روابط والدین نوعا استبدادی است،
ج) بیشتر از تنبیه استفاده می نمایند یعنی با بد رفتاری و عدم اطاعت از قوانین به شدت مقابله می شود.
د) والدین، خشم و نارضایتی خود را بدون فاصله بروز می دهند و پنهان نمی کنند. قوانین و انتظارات به صورت واضح ابلاغ می شود.
ه) والدین اصل را بر منفی بودن بچه ها می گذارند. مشکل را در رفتار خود نمی دانند بلکه فرزندان را دارای مشکل می دانند. محبت و صمیمیت در خانواده بسیار کم است.
رفتارهایی نظیر نمایش قدرت، دستوردهی، انعطافناپذیری، تنبیه مکرر و محدودیت زیاد والدین مهمترین عواملی هستند که این شیوه را از دو شیوه دیگر متمایز میسازند.
پیامهای کلامی والدین یکجانبه و فاقد محتوای عاطفی است. والدین مستبد غالبا هنگام اعمال دستورات، دلیلی ارائه نمیدهند.
این والدین نسبت به سایر والدین کمالگرا و مطلقگرا هستند.
این والدین اطاعت فرزند را یک اصل مسلم تلقی کرده و در مواقعی که اعمال و رفتار فرزند در تعارض با معیارهای آنها قرار میگیرد، از تنبیه، اعمال زور و خشونت کلامی و رفتاری برای مهار خواستههای وی استفاده میکنند.
این افراد خشمگین، منزوی، غمگین و آسیبپذیر نسبت به فشار روانی، محتاط و با EQ پایین توصیف میشوند.
تحقیقات انجامشده دلالت بر ارتباط معناداری بین اختلال شب ادراری، دردهای روانتنی، تضییق سیستم ایمنی بدن و آمادگی ابتلای به بیماریهای قلبی و گوارشی با سبک استبدادی گزارش مینماید
فرزندپروری سهل انگارانه
والدین مهرورز و پذیرا هستند ولی متوقع نیستند
کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند و به آنها اجازه می دهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی وقتی که هنوز قادر به انجام آن نیستند.
خانواده این والدین نسبتاً آشفته است.
فعالیت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است.
این والدین بسیار بندرت به فرزندان خود اطلاعات صحیح یا توضیحات دقیق ارائه میدهند.
این والدین همچنین در بیشتر موارد در مواجهه با بهانهجویی و شکایت کودک، سر تسلیم فرود میآورند
این والدین به ندرت به فرزندان انظباط می دهند با فرزندان ارتباط برقرار می کنند،
معمولاً بجای یک والد جایگاه یک دوست را دارند.
فرزندپروری سهل انگارانه
والدین مهرورز و پذیرا هستند ولی متوقع نیستند.
کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند و به آنها اجازه می دهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی وقتی که هنوز قادر به انجام آن نیستند.
خانواده این والدین نسبتاً آشفته است.
فعالیت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است.
این والدین بسیار بندرت به فرزندان خود اطلاعات صحیح یا توضیحات دقیق ارائه میدهند.
این والدین همچنین در بیشتر موارد در مواجهه با بهانهجویی و شکایت کودک، سر تسلیم فرود میآورند
این والدین به ندرت به فرزندان انظباط می دهند با فرزندان ارتباط برقرار می کنند،
معمولاً بجای یک والد جایگاه یک دوست را دارند.
والدین مهرورز و پذیرا هستند ولی متوقع نیستند
کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند و به آنها اجازه می دهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی وقتی که هنوز قادر به انجام آن نیستند.
خانواده این والدین نسبتاً آشفته است.
فعالیت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است.
این والدین بسیار بندرت به فرزندان خود اطلاعات صحیح یا توضیحات دقیق ارائه میدهند.
این والدین همچنین در بیشتر موارد در مواجهه با بهانهجویی و شکایت کودک، سر تسلیم فرود میآورند
این والدین به ندرت به فرزندان انظباط می دهند با فرزندان ارتباط برقرار می کنند،
معمولاً بجای یک والد جایگاه یک دوست را دارند.
1- کودکان خود را کاملا آزاد می گذارند و آنان را به حال خود رها می کنند. در این نوع خانواده ها قوانین ارتباطی وجود ندارد. کودکان را به رعایت آداب و قوانین زندگی وادار نمی کنند.
2- این والدین به حال فکر می کنند و آینده نگر نیستند. آنان از کودکان خود انتظاری نداشته و انتظارات و قوانین خانواده به طور واضح به فرزندان ابلاغ نمی شود.
3- انتظارات و خواسته های والدین از یکدیگر مشخص و منطقی نیست.
4- در برابر خواسته های فرزندان تسلیم شده و به کودک باج می دهند. در این خانواده ها انضباط ناهمسان وجود دارد. نقش والدین در خانواده ریاست است نه مربیگری. به رفتار و عکس العمل های فرزندان خود بازخورد نمی دهند.
5- در این نوع خانواده ها تظاهرات آزاد امیال فرزندان به وفور مشاهده می شود. تظاهرات آزاد تکانشی در فرزندان تقویت می شود (فرهادیان، 1388).
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 23 اسفند 1399 (06:02)
- گزارش تخلف مطلب